همشهری آنلاین_ الناز عباسیان: زنده یاد محمدعلی کریمخانی را بیشتر با قطعه ماندگار «آمدم ای شاه پناهم بده» میشناختیم. این مداح اهل بیت(ع) متولد سال ۱۳۲۹ در نرجه استان قزوین بود. از کودکی به مداحی علاقهمند بود و در محافل و هیأتها در ایام محرم و رمضان مناجاتخوانی و مداحی میکرد. او که از محضر استاد حسین صبحدل بهره برده بود، توسط استاد وارد رادیو شد. مرحوم کریمخانی در سال ۱۳۸۹ با آهنگسازی آریا عظیمینژاد این قطعه مشهور را که در وصف امام رضا(ع) بود، خواند. این قطعه ماندگار توانست دل هر زائری را لرزانده و حیرت بسیاری از اهالی حرفهای موسیقی را برانگیزد.
استاد کریمخانی در سالهای پایانی عمرش گرچه خیلی شکستهشده و حال مساعدی نداشت اما برای گفتن از ائمه(ع) و ذکر مصیبتشان، بیماری را فراموش کرده و ساعتی همکلام ما شد تا یکی از آخرین گفتوگوهایش را اینگونه ثبت کند.
همیشه آرزویم بود کاری ماندگار برای اربابم بخوانم
او از لحظات ثبت این قطعه اینطور تعریف میکرد: «روزی که آریا عظیمینژاد از من دعوت کرد تا قطعهای برای امامرضا(ع) بخوانم فکرش را نمیکردم این مناجات آنقدرفراگیر و ماندگار شود. همیشه بزرگترین آرزویم، این بود که نوایم مثل اذان مرحوم موذنزاده ماندگار شود. خاطرم هست تقریبا ۱۴یا ۱۵ساله بودم که همراه خانواده برای نخستینبار به مشهد مشرف و زائر آقا امامرضا(ع) شدم. نمیدانم چه شد که در همان زیارت اول از آقا خواستم تا عنایتی کند و من یک مدح ماندگار برایش بخوانم. آن زمان تحقق این آرزو یکرؤیا بود و خدا را شکر بعد از گذشت چندین سال دعایم مستجاب شد و همیشه برای این لطف سپاسگزار خدا و امامرضا(ع) هستم.»
اشتباه خواندم اما آریا گفت همان که میخواستم درآمد
اواز چشم پوشی آریا عظیم نژاد از یک اشتباه در خواندنش این چنین روایت میکند: «این قطعه خیلی سخت آماده شد. خاطرم هست بعد از ساعتها خواندن و نرسیدن به نتیجه مطلوب، آریا خسته شد و میخواست دیگر ضبط را تعطیل کند. نمیدانم چرا یک آن دلم شکست. بغض کردم و ناراحت نشستم. آریا برای من یک چایی آورد و گفت خودت را ناراحت نکن. کاری هنری همین است. ممکن است یک زمانی نتیجه مطلوب ندهد. بغضم ترکید و با گریه گفتم حتما لایق نبودم یک کاری برای ارباب بخوانم. بعد از چند لحظه سکوت، به آریا گفتم دوباره بخوانم؟ قبول کرد و من شروع کردم به خواندن. اما در همان ابتدا به جای واژه آمدم گفتم آمدهام و در ادامه گفتم آمدمای شاه پناهم بده. حس کردم الان باید آریا کار را متوقف کند اما او هم ادامه داد و اشاره کرد من هم ادامه دهم. بعد از پایان ضبط گفت این کارآخر، عالی شد. گفتم پس آن اشتباه اول چه؟ گفت انقدر احساسی و خوب بود که به چشم پوشی از اشتباه ادبی آن میارزد. آنچه که می خواستم درآمد.» و این چنین شد که این قطعه از دل برآمده، لاجرم بر دل نشست و ماندگار شد.
نظر شما